دنياي پر از تضاد
لحظه لحظه هاتون شکلاتی

يكي دو هفته پيش يه دختر بچه ي كوچولو رو ديدم كه دست باباشو گرفته بود و با هم راه ميرفتن. شب بود. دختر كوچولو لباس مدرسه تنش بود. صورتش غمگين بود. نميدونم چه مشكلي داشت ولي يه غم بزرگ تو نگاهش بود.

تصويرش از ذهنم بيرون نميره... كاش حداقل نقاشيم خوب بود.

 

امروز توي تاكسي يه پسر كوچولو توي بغل مامانش نشسته بود. مامانش هر چند ثانيه يه بار بوسش ميكرد. پسر كوچولو هم همش ميخنديد و ورجه وورجه ميكرد.

ميدونم كه تصوير اين پسر كوچولو هم از يادم نميره هيچوقت...

 

+ خدايا هيچ بچه اي غمگين نباشه...

 

++ خدايا من و آقا شكلات انقد دعوا نكنيم

 

+++ يه كرم كارامل خوشـــمــــزه اي درست كردم خيلي خوووب بود



نظرات شما عزیزان:

shabnam
ساعت0:42---16 اسفند 1391
Khodayaa kooftesh she har ki k bedoone idoostesh kerem karamel mikhore پاسخ: شـــمـــا بیا تهران، من هم کرم کارامل درست میکنم برات، هم ژله :دی

mr.shokolat
ساعت23:40---15 اسفند 1391
in kerem karamele aliii bood khanoom doktor mano fandogho gerdu basii lezat hamii bordim daso panjat dard nakone:-*
پاسخ: نوووشِ جووونت عجیجم :دی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
<-TagName->

+سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:,

23:2 دختر شکلاتی |